در طول تاریخ وقتی بحرانهای گسترده و مداوم یکی پس از دیگری بر پیکر جامعه صدمه وارد میکند، جامعه دچار بحران پریشانی میگردد.
بیراههها فراوان میشود. راه اصلی از نظر عام ناپیداست. در حقیقت وجود ندارد.
آفات، وقایع طبیعی؛ از جمله سیل، زلزله، بیماریهای مهلک که یکی پس از دیگری بعد از جنگهای طولانی بر پیکر جامعه صدمه وارد میکند، تحمل جامعه را کاملا از بین میبرد.
پیکر جامعه زمانی متلاشی میشود که جامعه قبل از رو به رو شدن با این حوادث از درون با مشکلات کهنهی عدیدهای چون فقر، بیکاری، فساد، بی سوادی و ... دست و پنجه نرم کرده است.
مصیب عظما در جوامعی رخ میدهد که علاوه بر اینکه درگیر مشکلات فوق هستند، از نظر فرهنگی و اعتقادی در سطح پایینتری قرار دارند، یا به عبارتی عقب افتادهتر هستند.
این اختلال وسیع باعث میشود تک تک افراد آن جامعه دچار بی هویتی یا بی انگیزگی گردند. در نتیجه جامعه دچار اختلال پریشانی میشود.
در این شرایط افراد آگاه به مسائل روحی – روانی، به خصوص متخصصان روانشناس به علت اینکه نگاهشان عمیقتر و نگرانی از آیندهی جامعه برایشان روشنتر است و از سوی دیگر در مرکز بحران قرار دارند و نمیتوانند کاری انجام دهند، آسیب بیشتری میبینند. در حقیقت در خویشتن خویش میسوزند.
دکتر علی اکبر دولت آبادی
روانشناس بالینی و دکترای تأثیر عرفان به عنوان شاخه ای از روانشناسی در پزشکی تکمیلی از دانشگاه آیوه آمریکا
موضوعات مرتبط: روانشناسی ، دکتر علی اکبر دولت آبادی، روانشناس
برچسبها: روانشناسی , پریشانی در جامعه